خدایا خسته ام من
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا فسرده است این قلب پر سوز

ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگی ها
به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم، که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند

دل من، ای دل دیوانه ی من
که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را، بس کن از این دیوانگی ها

فروغ فرخزاد



سکوت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

روزای سخت نبودن با تو … خلا امیدو تجربه کردم
داغ دلم که بی تو تازه می شد … هم نفسم شد سایه ی سردم

تورو می دیدم از اونور ابرا … که میخوای سرسری از من رد شی
آسمونو بی تو خط خطی کردم … چه جوری میتونی انقده بد شی

 

سکوت قلبتو بشکن و برگرد … نذار این فاصله بیشتر از این شه
نمیخوام مثل گذشته که رفتی … دوباره آخر قصه همین شه

روزای سخت نبودن با تو … دور نبودنتو خط کشیدم
تازه میفهمم اشتباهم این بود … چهره ی عشقمو غلط کشیدم

عشق تو دار و ندار دلم بود … اومدی دار و ندارمو بردی
بیا سکوتتو بشکن و برگرد … که هنوزم تو دل من نمردی

سکوت قلبتو بشکن و برگرد … نذار این فاصله بیشتر از این شه
نمیخوام مثل گذشته که رفتی … دوباره آخر قصه همین شه

ترانه سرا: محسن یگانه



تقدیر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

باید تو رو پیدا کنم.. شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی.. تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بیتاب ِ منی.. بازم منو خط می زنی
باید تو رو پیدا کنم.. تو با خودت هم دشمنی

 

کی با یه جمله مثل ِ من.. می تونه آرومت کنه!؟
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه!؟

دلگیرم از این شهر ِ سرد.. این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر می کنی.. حس می کنم از راه ِ دور

آخر یه شب این گریه ها.. سوی چشامو می بَره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره

باید تو رو پیدا کنم.. هر روز تنهاتر نشی
راضی به با من بودنت.. حتی از این کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه.. پروازمو پر پر کنی
محکم بگیرم دستتو.. احساسمو باور کنی

باید تو رو پیدا کنم.. شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی.. تقدیر بی تقصیر نیست

باید تو رو پیدا کنم.. هر روز تنهاتر نشی
راضی به با من بودنت.. حتی از این کمتر نشی

ترانه سرا: مونا برزویی



گریز و درد
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود

 

رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا

با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که نا تمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم

 

رفتم مگو ، مگو ، که چرا رفت ، ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده خموشی و ظلمت ، چو نور صبح

بیرون فتاده بود به یکباره راز ما

 

رفتم که گم شوم چو یک قطره اشک گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

 

من از دو چشم روشن و گریان گریختم

از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم

 

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله آتش ز من مگیر

می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر

 

روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش

در دامن سکوت بتلخی گریستم

نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

 

فروغ فرخزاد



مرگ من
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایه‌ای ز امروزها‌، دیروزها

دیدگانم همچو دالان‌های تار
گونه‌هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم
دست‌هایم فارغ از افسون شعر
یاد می‌آرم که در دستان من
روزگاری شعله می زد خون شعر

خاک می خواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره که در خاکم نهند
آه شاید عاشقانم نیمه شب
گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یک‌سو می روند
پرده‌های تیرهٔ دنیای من
چشم‌های ناشناسی می خزند
روی کاغذها و دفترهای من

در اتاق کوچکم پا می نهد
بعد من، با یاد من بیگانه‌ای
در بر آیینه می‌ماند به جای
تار مویی، نقش دستی، شانه‌ای

می‌رهم از خویش و می‌مانم ز خویش
هر چه بر جا مانده ویران می‌شود
روح من چون بادبان قایقی
در افقها دور و پنهان می‌شود

می‌شتابند از پی هم بی‌شکیب
روزها و هفته‌ها و ماه‌ها
چشم تو در انتظار نامه‌ای
خیره می‌ماند به چشم راه‌ها

لیک دیگر پیکر سرد مرا
می‌فشارد خاکِ دامنگیر خاک
بی‌تو دور از ضربه‌های قلب تو
قلب من می‌پوسد آنجا زیر خاک

بعدها نام مرا باران و باد
نرم می‌شویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می‌ماند به راه
فارغ از افسانه‌های نام و ننگ

فروغ فرخزاد



هیاهو
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه‌ست
تو قشنگی مثل بارون، من دلم پر از گلایه‌ست

هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه

 

پشت پنجره هنوزم چشم به راهت می‌شینم
ای که بی‌تو خودمو تک و تنها می‌بینم

ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم

ما هنوزم مثل مرداب مست آینه کویریم
ما همونیم که می‌خواستیم خورشیدو با دست بگیریم

گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا من‌و یاری بکن

وقتی که به تو رسیدم هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت

غزلک گریه نمیکرد تو شبای بی چراغی
من‌ و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقاقی

حالا اما دیگه وقت رفتنه
جاده اسم منو فریاد میزنه

حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست

اگه خاموشم و خسته اگه از تو دورِ دورم
تکیه کن به من غریبه من یه کوه پُر غرورم

ترانه سرا: بابک صحرایی



موج عاشق
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

موج عاشق

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

 

من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می‌شود ساحل ندارد

 مهدی فرجی



بی هیچ اسمی می‌شه عاشق شد
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

بی هیچ اسمی می‌شه عاشق شد .. بی هیچ ردّ آشنا رو خاک
من سال‌ها عاشق شدم بی تو .. یک حسِ بی تفسیر وحشتناک

من عاشق رفتارهای تو .. این ترس بی‌اندازه شیرینم
تو عاشق چیزی که پنهونه .. من عاشق چیزی که می‌بینم

 

بی هیچ اسمی می‌شه عاشق شد .. جادوی این دلدادگی کم نیست
با عشق و بی‌تابی مدارا کن .. حوّای من! تقصیر آدم نیست

حس دلتنگیمو بشناس .. حس عاشقانه‌ی من
راز این خونه سکوته .. حرمت سکوتو نشکن

اگه این ترانه هر شب .. سرشو به در نکوبه
کی می‌دونه بی تو بودن .. واسه من بده یا خوبه؟

دور از تو افتادم ولی هر شب .. حس می‌کنم بسیار نزدیکی
خاموش شد فانوس من ای کاش .. عادت نمی‌کردم به تاریکی

بی هیچ اسمی می‌شه عاشق شد .. بی هیچ نامی از تو یا از من
بیدار کن این ترس پنهونُ .. این عادت هر روزه رو بشکن

بی هیچ اسمی می شه عاشق شد .. جادوی این دلدادگی کم نیست
با عشق و بی‌تابی مدارا کن .. حوّای من! تقصیر آدم نیست

حس دلتنگیمو بشناس .. حس عاشقانه‌ی من
راز این خونه سکوته .. حرمت سکوتو نشکن

اگه این ترانه هر شب .. سرشو به در نکوبه
کی می‌دونه بی تو بودن .. واسه من بده یا خوبه؟

عبدالجبار کاکایی

 



روز بارانی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

دکتر علی شریعتی



گم شدن
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

از گم شدن همه می‌ترسیم

اما

زیباترین روز زندگی‌ام

روزی بود که با تو در میانه جنگـل

گم شدیم.

 

گروس عبدالملکیان



چراغارو خاموش کن
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

چراغارو خاموش کن هوا هوای درده
دوست ندارم ببینی چشمی که گریه کرده

چراغارو خاموش کن سرگرم گریه باشم
می‌خوام به روم نیارم باید ازت جدا شم

 

فکر نبودن تو دنیامو می‌سوزونه
چراغارو خاموش کن چشم و چراغ خونه

یه خورده آرومم کن نشون نده که سردی
حالا وقته دروغه بگو که بر‌میگردی

از شرم اشکای من رفتی چرا یه گوشه
ازم خجالت نکش چراغا که خاموشه

اگه دلت هنوزم باهام یکم رفیقه
یه خورده دیرتر برو فقط یه چند دقیقه

ترانه سرا: یاحا کاشانی

 



مــــــــــــــــــــــــادر...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مــــــــــــــــــــــــادر

 
مــــــــــــــــــــــــادر...

دندانم شکست ...

برای سنگ ریزه ای که
...
در خوراکم بود !

دردم گرفت ...

نه برای دندانم !

          برای کم سو شدن

                             چشمان مادرم ....!



مطلب زیبا پر معنا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سَـــرسَـــری رد شـــو ... و .. زنـــــدگـــــی کـن ! دقّــــت دق اَت مــــی دهـــــد !



مطلب زیبا پر معنا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

همیشه چوبــــ ســــــــوختـنی نیست … خـــــوردنـــی هم هست

 


ما گاهی چوبِـــــــــــــــ ســـــــادگیــــمون رو میـــــــــخوریم...!!!

 

 



مطلب زیبا پر معنا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مردمـــــــــ این روزها قیمت هر چیزی رو میدونن

 


ولی ارزش هیچـــــی رو نمیدونن ...!